اهمیت آثار فردید جوان
 
چکیده:
متون پراکنده و نابسامان به جای مانده از فردید، دستاویزهای مناسبی برای نقد و انکار در اختیار هر خواننده ای، با هر گرایشی قرار میدهد. این خود یک اصل هرمنوتیکی است که آنچه از متن مراد می شود، با مفروضات و گزینشهای نخستین خواننده پیوندی بسیار وثیق دارد.
 
تعداد کلمات: 1749 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
 
نویسنده: پیژن عبد الکریمی
 
در شناخت آرا و اندیشه های فردید با این مشکل بسیار اساسی روبه روییم که ما به منابع مکتوب اصیلی از دوران بلوغ فکری و نظری وی دسترسی نداریم و آنچه از این مرحله حیات فلسفی او باقی مانده است مجموعه ای از سخنرانیها، مصاحبه ها و گفتارهایش و نیز گزارش ها و نقل قول هایی پراکنده، بی انسجام و نابسامان است که از برخی شاگردانش به ما رسیده است. لذا، پژوهشگر علاقه مند به شناخت این متفکر ایرانی ناچار است بکوشد از لابلای مجموعه پراکنده ای از گفتارها و نقل قول ها به تصویری روشن و زنده از اندیشه های اولین مفسر هایدگر در ایران دست یازد. با این وصف، مجموعه ای از مقالات، اعم از ترجمه و تألیف، از دورة جوانی فردید باقی است که عمدتا طی سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۵، به تحریر در آمده اند، یعنی در دوره ای که فردید جوان بیست وهفت تا سی و شش سال داشته و هنوز تحول فکری عمیق او شکل نگرفته بوده است. به این ترتیب، آیا میتوان این دسته از آثار به جای مانده از فردید جوان را بی اهمیت و فاقد ارزش بررسی دانست.

  بیشتر بخوانید :    سکوت هایدگر

فردید جوان از آن شخصیتی که ما امروز به منزله «فردید» می شناسیم، بسیار فاصله دارد. در واقع، از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۷، یعنی در دوره ای که شخصیت اصلی فکری و نظری فردید قوام یافته است، هیچ اثر مکتوبی از وی منتشر نشده است؛ و اگر از کتاب فلسفه عمومی یا مابعدالطبیعه اثر پل فولکیه و ترجمه یحیی مهدوی و احمد فردید، که در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است با توجه به اینکه یحیی مهدوی مترجم اصلی کتاب بوده است صرف نظر کنیم، باید گفته شود که تقریبا از سال ۱۳۲۵ به بعد، جز پاره ای متون پراکنده و فاقد انسجام که حاصل مکتوب کردن درس گفتارها، سخنرانی ها و مصاحبه های فردید است آن هم فردیدی که چندان از هنر سخنوری بهره ای نداشته است هیچ اثر مکتوب مستقلی از وی در دست نداریم. جالب اینجاست که در خصوص همین آثار به جای مانده از دوره بلوغ فکری و نظری فردید با وضعیتی دوگانه روبه روییم: از یک سو، برای شناخت فردید به آنها نیازمندیم؛ و از سوی دیگر به لحاظ اصالت و حکایتگری حقیقی شان از آرا و اندیشه های فردید همواره می توان با نوعی ظن و تردید به آنها نگریست. اما اگر اثرگذاری تاریخی فردید را بر فضای فکری ایرانیان در نیم قرن اخیر بپذیریم و بر راقم این سطور است که این اثرگذاری عمیق تاریخی را به پیش چشم آورد این خود مسئله ای جدی و قابل تأمل است که چگونه متفکری، بی آن که اثر مکتوب قابل توجهی داشته باشد، توانسته است در جامعه ای همچون جامعه ما چنین اثرگذار باشد. متون پراکنده و نابسامان به جای مانده از فردید، دستاویزهای مناسبی برای نقد و انکار در اختیار هر خواننده ای، با هر گرایشی قرار میدهد. این خود یک اصل هرمنوتیکی است که آنچه از متن مراد می شود، با مفروضات و گزینشهای نخستین خواننده پیوندی بسیار وثیق دارد.
 
لیکن قصد این نوشته آن است که در پس و از طریق ورق پاره هایی که این جا و آن جا از این متفکر ایرانی باقی مانده است، به جوهره اصلی تفکر او نزدیک شود، تا بدین طریق اندکی به آنچه بر تاریخ تفکرمان در چند دهه اخیر گذشته است و شاید نیز تا حدودی به مسیر اینده تفکر در ایران، آگاهی یابیم.
 
به هر تقدیر، به نظر می رسد نگاهی به آثار دوره جوانی فردید می تواند خطوطی از سیمای شخصیت و اندیشه های مرحله بعدی حیات فکری و نظری او را در اختیار ما قرار دهد. بررسی این آثار میتواند ما را در فهم قصه هایدگر در ایران و برخورداری از تصویر روشن تری از این قصه یاری دهد. نگاهی به این آثار، بیش از هر چیز به ما یاری خواهد کرد تا دریابیم که آیا به راستی می توان فردید جوان را نخستین مفسر هایدگر در افق حکمت ایرانی-اسلامی تلقی کرد. آثار به جای مانده از مرحله پختگی فردید را در فصول بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
 
  نگاهی به آثار دوره جوانی
مقاله «هانری برگسن و فلسفه برگستی» نخستین مقاله تألیفی و منتشرشده فردید است که در سال ۱۳۱۶ به چاپ رسید. نگاهی اجمالی به همین نخستین مقاله و پارهای دیگر از ترجمه ها یا مقالات تألیف شده دورة جوانی فردید به خوبی زبان وزین، استعداد و توانمندی فلسفی وی و نیز آشنایی شایسته اش با فلسفه و حکمت اسلامی را آشکار می کند. برای مثال، فردید در شرح مفهوم دیمومیت یا زمان حقیقی در فلسفه هانری برگسن (۱۸۵۹- ۱۹۴۱) میگوید:
اگر بخواهیم مقصود برگسن را کاملا به لسان حکمای مشاء تعبیر و بیان کرده باشیم، باید بگوییم که زمان حقیقی نه از مقوله جوهر است و نه عرض بلکه عین دهر و در عین حرکت تغییر تدریجی و حرکت عین اشتداد و اشتداد عین وجود است.
 به هر تقدیر، به نظر می رسد نگاهی به آثار دوره جوانی فردید می تواند خطوطی از سیمای شخصیت و اندیشه های مرحله بعدی حیات فکری و نظری او را در اختیار ما قرار دهد. بررسی این آثار میتواند ما را در فهم قصه هایدگر در ایران و برخورداری از تصویر روشن تری از این قصه یاری دهد. نگاهی به این آثار، بیش از هر چیز به ما یاری خواهد کرد تا دریابیم که آیا به راستی می توان فردید جوان را نخستین مفسر هایدگر در افق حکمت ایرانی-اسلامی تلقی کرد. آثار به جای مانده از مرحله پختگی فردید را در فصول بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد.
همچنین، این مقالات قدرت فردید در تطبیق مفاهیم فلسفه غربی با سنت حکمی و فلسفی خودمان را به خوبی نشان میدهند. برای مثال، به این پانوشت در نخستین مقاله منتشر شده وی توجه کنید:
اگر مفهوم عقل را به نزدیک برگسن اعم از انچه در عرف متقدمین حس و وهم و متخیله و متفکره و عقل عملی و نظری (با مراتب آن از عقل هیولانی و عقل بالملکه تا عقل بالمستفاد) خوانده شده است بتوان گرفت، به هیچ وجه شامل بر قوهای که بعضی از پیشینیان آن را عقل قدسی ... نامیده اند نمی شود و بلکه این قوه بیشتر با آنچه را که برگسن شهود می خواند ... مطابقت پیدا می کند.
 
 در مقاله «هانری برگسن و فلسفه برگسنی» فردید خواهان آن است که فلسفه این فیلسوف فرانسوی همروزگار خودش را به ایرانیان بشناساند. اما چرا برگسن؟ چه چیزی در برگسن و فلسفه او وجود دارد که تعلق خاطر فردید جوان را برانگیخته است؟ پاسخ تا حدود زیادی روشن است. از همان اولین مقالاتی که فردید در سنین جوانی به تحریر درآورده است، دغدغه های معنوی و ناخرسندی وی نسبت به جهان مدرن و مرگ و اضمحلال معنویت در آن آشکار است. نخستین عبارت از نخستین مقاله منتشر شده ای که از فردید جوان در دست داریم با این نقل قول از ژاک شوالیه ، استاد فرانسوی فلسفه، آغاز می شود:
تمدن و دانش و حتی خرد ما که سخت رنگ ماده و مادہ پرستی به خود گرفته، بیم آن می رود که به یکبارگی در گرداب تباهی و اضمحلال فرو رود. باید با کوشش و کششی مستمر، همچون شناگرانی که با جریان آب نبرد می کنند و بر ضد آن دست و پا میزنند دوباره روحانیت، آهنگ کنیم و بدینسان تمدن و دانش و خرد خود را از این مهلکه رهایی بخشیم. این کار را با ماده و ماشین انجام نتوان داد. ادای این مقصود را حکمتی متعالی و فلسفه ای الهی لازم است. این حکمت متعالی و این فلسفه الهی است که اکنون برگسن برای ما می آورد.؟ این عبارت چند نکته اساسی را درباره فردید جوان به خوبی نشان میدهد: اول این که دست و پا زدن علیه مسیر فرهنگ و تمدن کنونی به منظور نیل به نوعی معنویت و روحانیت، از همان آغاز مهمترین شاخصه تفکر فردید بوده است، شاخصهای که تا پایان عمرش هویت بخش شخصیت و تفکر او بود. لذا معنویت گرایی فردید زاییده تحولات سیاسی و اجتماعی حاصل از انقلاب ایران نبود. نکته دوم این که وی در آغاز مسیر حیات فکری و نظری اش، این تفکر معنوی و الهی را در فلسفه هانری برگسن دنبال می کرد. نکته دیگری که از نظر ما بسیار واجد اهمیت است و، همان گونه که در قسمتهای بعدی این فصل نشان خواهیم داد، در تبیین سرنوشت تفکر هایدگر در ایران بسیار قابل توجه است، این است که فردید جوان به دلیل آشنایی اش با زبان فرانسه، مقالاتش را عمدتا به کمک ترجمه و اقتباس از منابع موجود در این زبان مینوشت و توجه به فیلسوفی فرانسوی همچون برگسن و نقل قول از استادی فرانسوی همچون ژاک شوالیه این نکته را به خوبی نشان میدهد.
 
نخستین عبارات مقاله «هانری برگسن و فلسفه برگسنی»، به خوبی شیفتگی فردید به برگسن را نشان میدهد :
دستگاه فلسفی برگسن را که اجزا و عناصر آن از بینش و دانش، کوشش و کشش ترکیب یافته، یکی از نافذترین و پرمایه ترین عوامل کنونی به شمار باید آورد. هانری برگسن یک تن از آن اندیشمندان بینادلی است که اکنون نزدیک است که بر ویرانه های فلسفه مادی یکی دو قرن اخیر کاخ باشکوهی از حقیقت و روحانیت برافرازد. بسیاری از صاحب نظران امروزی غرب سخنان برگسن را برای خود، مبشر ظهور تمدن نوینی قرار میدهند و پرتوهایی از این تمدن را از جبین فلسفه وی به هر سو پراکنده می بینند.
 
فردید در آن دوره آن چنان مجذوب برگسن است که قضاوتش در باره وی با اغراق بسیار همراه است :
شهرت و عظمت و محبوبیتی که برگسن را در دوران زندگانی خویش نصیب گردیده، شاید در صفحه مفاخر هیچ یک از فلاسفه غرب همانند آن را نتوانیم یافت. ... آثار برگسن آغاز زمانی را نماینده است که تاریخ دیگر فراموش نخواهد کرد، اصولی را بنیاد می نهد که در اهمیت آنها حدودی معین نتوان کرد.
حال عظمت و بزرگی برگسن در نظر فردید جوان از کجاست؟ پاسخ این پرسش را در این امر باید یافت که برگسن در عصر ما خواهان تجدید حیات تفکر اشراقی و عرفانی در کنار تفکر علمی و عقلی است:
یکی از جنبش های مهم و سودمند فکری و فلسفی معاصر غرب را تجدید حکمت مشاء از طرف گروهی از بزرگان فلاسفه و دیگری احیای طریقه اشراق و مشرب عرفان از جانب دستهای دیگر به شمار توان آورد. مسلما سرسلسله دسته اخیر را از کسی دیگر جز هانری برگسن نام نتوان برد.
 
در نظر برگسن فلسفه نیز برای حصول .. مقصود کمک بزرگی تواند کرد هرگاه در فراگرفتن آن هم برون و قال را بنگریم و هم درون و حال را؛ و، به تعبیری دیگر، هم از علوم طبیعت و ریاضیات دور نیفتیم و هم از ذوق و وجدان و التفات به احوال درون خویش این عبارات به خوبی مسئله اصلی و جهت گیری فکری فردید، یعنی وحدت بخشی میان علم و تمدن جدید و معرفت معنوی و درونی، را در همان آغاز مسیر حیات فکری و نظری وی نمایان می سازد.

ادامه دارد..
 
منبع:
هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394

  بیشتر بخوانید :
  هایدگر، انسان، هستی
   هایدگر، انسان‌گرایی و تخریبِ تاریخ
   هرمنویتیک وجودی و هستی شناختی هایدگر